همانطور که در تصویر می بینید شبهه ای مطرح شده دال بر اینکه امام علی علیه السلام ثروت اندوزی کرده اند و این با ساده زیستی بیان شده در سیره امیرالمومنین منافات دارد .
- بین داشتن ثروت و استفاده آن برای خود فرق است.
حضرت کار می کردند و باغی آباد می ساختند و … اما بعد یک جا همه آن را بین نیازمندان تقسیم می کردند.
ان امامكم قد اكتفى من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه.
«امام و راهبر شما از دنيايش به دو جامه كهنه و دو گرده نان اكتفا نموده است».
امام صادق علیه السلام فرمودند: «امیرمؤمنان على علیه السلام زمینها را آماده کشاورزى، و مزرعه هایى احداث کرد، و از دسترنج خود، هزار برده خرید و آزاد نمود.» مستدرک الوسائل، ج2، ص514
معمولا اگر زمینی را وقف کرده اید و از ملکیت خود خارج کردید دیگر به نام شما معرفی نمی شود پس چرا برای آقایمان اینطور نشد؟
دو نکته را باید مد نظر قرار داد:
1- این مطلب می تواند قبل از زمان وقف یا انفاق گزارش شده باشد. و طبیعتا آباد کردن زمین و ساخت باغ یک شبه رخ نداده است. پس گزارش ها از مالکیت حضرت علی (ع) می تواند به اعتبار ما قبل وقف یا انفاق بوده باشد.
2- وقف همیشه وقف عام نیست. بلکه می تواند وقف خاص باشد. مثلا در ایران واقفینی داریم که اموال خود را برای نواده های پسری وقف کرده اند و پس از صدها سال، هر ماه نوادگان پسری می آیند و سهم خود را از وقف دریافت می کنند.
و با توجه به اطلاع حضرت از آینده و اینکه بنی امیه چه فجایعی به بار خواهد آورد، ضرورت تامین زندگی بنی هاشم امری مهم بوده است و حضرت بخشی از اموالشان را ظاهرا برای بنی هاشم وقف کرده اند. و مثلا امام حسین (ع) بعد از ایشان متولی وقف بوده اند.
این امر می توانست مانع بعضی از دست اندازی ها به منبع تامین مالی بنی هاشم باشد. چرا که امثال معاویه خیلی صریح علیه احکام اسلامی اقدام نمی کردند و مثلا وقف را ملک خود نمی کردند.
جدا از بررسی تاریخی این موضوع، از لحاظ عقلی دو حالت داره. یا ایشون این اموال رو نداشتند و یا داشتند. اگر این اموال رو نداشته باشند ، خب شبهه مد نظر شما منتفی هست. ولی من میگم این اموال و یا حتی بیشتر از این اموال رو داشتند. ولی چند نکته:
1- داشتن مال و ثروت ویا مقام و قدرت مخالف با تقوای الهی نیست! (شاید ثروت و قدرت سلیمان نبی رو هیچ بشری تا کنون در اختیار نداشته. ولی میدونیم که ایشون پیامبر الهی و دارای مقامهای بالای تقوا بودند)
2- اون چیزی که مخالف تقواست، دلبستگی به مال و مقام دنیاست، نه داشتن مال و مقام! اتفاقا داشتن مال و مقام دنیا توسط افراد با تقوا خیلی هم خوب هست. اگر یک انسان با تقوا و دین دار مالی داشته باشه به فقرا کمک میکنه و برای کارهای عام المنفعه از اون مال استفاده میکنه. پس میبینیم که دارا بودن مومنین و انسانهای باتقوا به نفع جامعه و منتج به هموری هست که خیر دنیا و آخرت و رضای الهی رو در بر داره. مومن مال داره، ولی به مال دنیا وابسته نیست و این سر منشاء تمام این خیرات است. اما انسان اگر تقوا نداشته باشد به مال دنیا وایسته خواهد بود تا حدی که حاضره برای حفظ مال و مقام دنیا، رفتاری انجام بده که موجب ظلم و یا تعدی در حق دیگران باشه.
جمع بندی : امیرالمومنین در دوران پیامبر چون دست راست رسول الله در امور اجرایی بود وقتی برای کسب و کار و تجارت نداشت. در دوران خلفای سه گانه چون ایشون در امور اجرایی دخالت چندانی نداشتند به کار و فعالیت اقتصادی بیشتر ی پرداختند (که اتفاقا جزو خصایص ممدوح مومنین هست). همونطوری که میدونیم فعالیتهای واقعی اقتصادی و کمک به عمران و تولید جامعه بسیار امری پسندیده و نیکوست. (آیا شما فکر میکنید اگر یک انسان مومن فعالیت اقتصادی داشته باشد نباید سود کند؟! یا گمان میکنید انسان مومن نباید سراغ فعالیت اقتصادی حلالی که سود زیادی داشته باشد برود؟؟؟!!!)
مردي اميرالمؤمنين را با بار شتري از هسته خرما ديد؛ از او پرسيد: چه حمل مي كني؟ امام فرمود ‘صد هزار نهال خرما.’ پس حضرت آنها را كاشت و هيچ كدام فاسد نشد.[ الكليني، الكافي، ج 5 ، ص 77. ]
امیرالمومنین از این فعالیتهای اقتصادی سالم که نتیجه ی زحمات شخصیشان بود سودهای زیادی کسب کردند که از آن برای رفع نیاز محرومین و یا آزاد کردن برده ها استفاده کردند! آیا از نظر شما این روش زندگی کار بدیست و یا حتی مخالف تقواست؟؟؟!!! اتفاقا این کار عین تقوای الهیست و خداوند چنین بنده ی مومنی را که تلاش میکند و سود بدست می آورد و خیرش به سایر مومنین میرسد را بسیار بیشتر از بنده ای دوست دارد که شب و روز کارش دعا و مناجات است ولی از لحاظ مالی سربار جامعه است (اتفاقا خوب است بدانید پیامبر فرد دوم را در یک جمله سه بار لعن کردند!! و چنین کسی رفتارش مطابق با رضای الهی نیست.)
پس مومن فعال اقتصادی و بخشنده و فقیر نواز بسیار به خداوند نزدیک تر است تا مومن فقیر و نیازمند!! (ای بسا دومی اگر فقرش ناشی از کم کاری اش باشد مورد لعن رسول الله هم قرار می گیرد!! ) طبق روایت پیامبر : «اليد العليا خير من اليدا السفلي» (دست دهنده بهتر از دست گیرنده است)
از طرفی همانقدر که در تاریخ از اموال امیرالمومنین صحبت شده ، ده ها برابر آن از بخشش های ایشان و انفاقهای شان صحبت شده! خب کسی که مال دارد و میبخشد اتفاقا نشان از تقوای بالای اوست نه بی تقوایی او!!! اتفاقا کسی که مال دارد و میبخشد تقوایش ثابت شده تر از کسی است که مالی برای بخشش ندارد!! ای بسا دومی اگر داشته باشد بنا بر فرموده ی قرآن کریم طغیان کند!! ولی اولی اولا برای کسب مال حلال تلاش کرده که این کار خود موجب رضای الهیست. دوما با تولید و فعالیت سالم اقتصادی به پیشرفت رو رونق اقتصادی کشورش کمک کرده که باز هم موجب رضای الهیست. سوما با داشتن مال مغرور نشده و خدا را فراموش نکرده. و این خود آزمایش بزرگیست که از آن سربلند بیرون آمده. چهارما از بخشش مال حاصله از کسب حلال و کمک به مستمندان علاوه بر اینکه برای جامعه اش فردی مفید خواهد بود و با قطع وابستگی به مال دنیا عملا ایمان و تقوای خود را ثابت میکند و از آزمایش سخت دیگری هم سربلند بیرون می آید و باز هم موجب رضای بیشتر خداوند می شود.
حال شما بگویید چنین مومنی که هم خدا راعبادت میکند و هم با درآمد حلال موجب اشتغال و رونق اقتصادی کشورش می شود و هم به مال دنیا وابستگی ندارد و حتی به همان مال حلال هم که حقش است قطع وابستگی میکند و به مستمندان و محرومین کمک میکند و وقف عام و خاص میکند و بنده آزاد میکند و با آن مال گره از کار دهها، صدها و هزاران انسان دیگر باز میکند، رفتارش به تقوای الهی نزدیکتر است و نزد خدا محبوب تر است یا زاهدی که فقط نماز میخواند و خیلی هنر کند تنها مایحتاج زن و فرزند خودش را تامین میکند؟؟!!! واقعا کدام یک بنده ی محبوبتری نزد خداست؟؟!!
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات