گاهي نداشته هاي ما به نفع ماست مردي با مشاهده آگهي شركت مايكروسافت براي استخدام يك سرايدار به آنجا رفت. در راه به اميد يافتن يك شغل خوب كمي خريد كرد . در اتاق مدير همه چيز داشت به خوبي پيش مي رفت تا اينكه مدير گفت : اكنون ايميلتان را بدهيد تا ضوابط كاريتان را برايتان ارسال كنم . مرد گفت: من ايميل ندارم . مدير گفت :شما مي خواهيد در شركت مايكروسافت كار كنيد ولي ايميل نداريد. متاسفم من براي شما كاري ندارم. مرد ناراحت از شركت بيرون آمد و چيزهايي را كه خريده بود در همان حوالي به عابران فروخت و سودي هم عايدش شد. از فرداي آن روز مرد از حوالي خانه خود خريد مي كرد و در بالاي شهر مي فروخت و با سود حاصل، خريدهاي بعديش را بيشتر مي كرد. تا جايي كه كم كم كارش گرفت، مغازه زد و وارد تجارت هاي بزرگ و صادرات شد . يك روز كه با مدير يك شركت بزرگ در حال بستن يك قرارداد به صورت تلفني بود، مدير آن شركت گفت: ايميلتان را بدهيد تا مدارك را برايتان ارسال كنم. مرد گفت: ايميل ندارم . مدير آن شركت گفت : شما با اين همه توان تجاري اگر ايميل داشتين چه مي شدين؛ مرد گفت: احتمالا سرايدار شركت مايكروسافت بودم. نتيجه اخلاقي اين مطلب اين است كه: گاهي نداشته هاي ما به نفع ماست .
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات