برده داری وکنیز داشتن در اسلام چگونه است و اسلام چگونه با این موضوع برخورد کرده و روشش چه بوده است؟
پاسخ:
داشتن غلام و كنيز در عصر بعثت پيامبر اسلام در همه جوامع بشري امري مرسوم و متداول بوده و اين امر قدمتي بسيار ديرينه دارد. در واقع اسلام برده داري را ابداع نكرده، بلكه براي آن شرايط و قوانين ويژه اي ترسيم نموده و آن را به شدت محدود نموده است. شرايط و احكام خاصي كه اسلام براي نوع بردگي و شيوه برده داري و كيفيت برخورد با آنان و نحوه آزادي ايشان اعمال داشته، تفاوت هاي چشمگيري بين برده داري در اسلام و برده داري متداول در ساير جوامع ايجاد نموده است.
البته اسلام دستور سريعي براي لغو اين سنت ناپسند صادر ننمود ، اما روح كلي قوانين و مقررات و نحوه برخورد اسلام با اين پديده به خوبي نشان مي دهد كه اسلام از اساس با اين پديده زشت موافق نبوده و خواستار برچيده شدن آن بود اما براي انجام اين هدف نياز به برنامه ريزي مشخص و رويكردي دقيق بود كه قوانين اسلام به درستي در همين مسير تدوين گشت.
تاريخ اسلام نشان مي دهد كه اسلام پس از ظهور در خصوص برخي انحرافات به طور ضربتي و قاطعانه برخورد كرد؛ اما در بسياري از موارد هم برخورد اين گونه نبود. به حكم عقل هم نبايد اين گونه باشد؛ چنان كه در مورد حكم شراب و حجاب تا حدودي اين گونه بود.
بايد وضعيت اين فرهنگ در جوامع آن روز مد نظر قرار گيرد و آن گاه نحوه برخورد اسلام با اين پديده زشت بررسي گردد. در واقع ما صرفاً با يك فرهنگ اشتباه و عادت نادرست مواجه نيستيم؛ بلكه با يك ساختار پيچيده اجتماعي مواجهيم كه در همه اجزا و تار و پود جامعه راه يافته، اقتصاد و فرهنگ و معيشت و ديگر اركان جامعه با آن درهم تنيده بود .
وجود بردگان در جوامع گوناگون آن قدر عميق و بديهي بود كه در متمدن ترين كشورها تا حدود 150 سال پيش بردگان جزء جداناپذير بسياري از جوامع بودند. تصور حذف برده ها از ساختار زندگي فردي و اجتماعي به ذهن كسي خطور نمي كرد. مسلما اين مسئله در 1400 سال پيش بسيار عميق تر و ريشه اي تر در آن جوامع استقرار داشت. اسلام نمي توانست با اين مسئله به شكلي سريع و به اصطلاح انقلابي برخورد نمايد .
اين كه چرا اسلام به يكباره و به صورت انقلابي در جهت رهايي بردگان گام بر نداشت، بلكه در جهت رهايي تدريجي آنان كوشيد،سوال مهمي است ؛ اما پاسخ آن اين است كه رهايي دفعي، مشكلاتي را به دنبال داشت كه اگر نظام غلطي در بافت جامعه اي وارد شود، ريشه كن نمودن آن به زمان و برنامه حساب شده اي نياز دارد. در غير اين صورت نمي توان آن را ريشه كن نمود. درست مانند انساني كه به بيماري خطرناكي مثل اعتياد مبتلا شده و بيماريش كاملاً پيشرفت نموده است.
تاريخ بعدها روش صحيح مبارزه تدريجي با اين رسم جا افتاده را تاييد كرد ، خط بطلان بر مبارزه سريع و بي برنامه در مورد اين گونه امور مهم و رسوخ يافته در اعماق باورها و فرهنگ ها كشيد ؛ در تاريخ معاصر آمده كه رييس جمهور آمريكا بدون ايجاد مقدمات لازم به يكباره برده داري را لغو و ممنوع اعلام كرد ، ولي بردگاني كه به ظاهر آزاد شده، ولي روحا آزاد نشده بودند و توان روحي و اجتماعي اداره خود را نداشتند ، از صاحبان خود به التماس مي خواستند مثل سابق آنان را به بردگي بگيرند و رها نسازند!!
اسلام براي از بين بردن پديده بردگي برنامه هايي را ارائه داده است. اينك به بيان برخي از جوانب اين برنامه مي پردازيم:
الف ) لغو همة راه هاي بردگي جز يك راه:
در عصر بعثت رسول براي بردگي راه هاي متعددي وجود داشت. يعني از راه هاي مختلف، انسان آزاد تبديل به برده مي شود مانند اسارت در جنگ، حكم و خواست حاكمان وقت براي برده گرفتن افراد آزاد. طفلي كه از ام ولد(مادري كه كنيز است)به دنيا مي آمد، هرچند پدرش آزاد بود. كسي كه از رفتن به جنگ امتناع مي كرد يا از جنگ فرار مي كرد، تبديل به برده مي شد. كساني كه از كشور فرار مي كردند و به كشور و قلمرو حكومت حاكم ديگر پناهنده مي شد، حاكمان آن سرزمين آن ها را برده قرار مي دادند. كسي كه مرتكب جرايمي مانند قتل و دزدي مي شد، يا به واسطه فقر گاهي انسان آزاد خود يا فرزندش را در معرض فروش قرار مي داد. يا همسرش را به عنوان كنيز به فروش مي رسانيد. يا از طريق آدم ربايي و دزديدن فرد آزاد او را برده قرار مي داد يا اگر كسي در قمار مي باخت و خود را گرو قمار مي داد، بعد از باخت در قمار برده ديگري مي شد.
اسلام تمام اين راه ها را ملغي نمود و فقط بردگي را از طريق اسارت در جنگ قبول نمود.(1) آن را هم هرگز به عنوان جنبه الزامي اعلان نكرد؛ در واقع در صورت پيروزي در جنگ ، گرفتن برده الزامي نبود، بلكه دستور اسلام در اين مورد اين است كه بعد از پايان جنگ با كفار، افرادي كه اسير مي شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:
- از آنان فديه گرفته شده، آزاد شوند؛
- با اسيران مسلمان مبادله شوند؛
- با انجام اموري نظير آموختن خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادي خود را به دست آورند ؛
در مواردي كه راه هاي قبلي به صلاح يا ممكن نبود، به جاي اين كه آن ها را بكشند، اسيرشان كرده و براي خدمت، به كار بگمارند و بين مردم تقسيم كنند.
بسياري همين امر را نشانه تاييد برده داري و همراهي اسلام با اين رفتار غلط دانسته اند ، در حالي كه به نظر مي رسد. اين قضاوت اصلا منصفانه و دقيق نيست ؛ فرض كنيد دولتي كافر به جامعه اسلامي حمله كرده و در نتيجه اين نبرد افرادي از سپاه دشمن به اسارت در آمدند ؛ تكليف اين عده چيست و حكومت اسلامي چگونه بايد با آن ها برخورد كند؟
جواب از چند گزينه خارج نيست ؛ يا بايد آن ها را از دم تيغ بگذراند ، يا در زندان اسير كرده و يا آن ها را آزاد نمايد ؛ اگر دقت كنيم همه اين موارد دچار مشكلات عديده اي است ؛ زنداني كردن اسرا علاوه بر همه مفاسدي كه اصل قانون زندان در پي دارد، بار مالي سنگيني را بر دولت اسلامي تحميل مي كرد . جداي آن كه با نياز مالي بسيار مسلمانان در آن مقطع زماني و كمبودهاي فراوان و حجم زياد اسرا اين امر امكان پذير نبود .
كشتن همه اسرا هم نتايج مثبتي در پي نداشت. زيرا بسياري از اين افراد شناخت كاملي از اسلام نداشتند . چه بسا با آشنايي درست به اسلام مي گرويدند . به علاوه كشتن بيش تر افراد آثار و نتايج سوء فرهنگي و رواني در پي داشت كه با فلسفه اسلام همخواني نداشت .
از طرف ديگر آزادي همه اسرا هم كاري بسيار نامعقول بود ، زيرا اين افراد كساني بودند كه با اسلام و مسلمانان به جنگ برخاسته ،حتي برخي از آنان را كشته بودند . يقينا آزادي آن ها همان و بازگشت به آغوش كفار و آمادگي براي شركت در نبرد بعدي همان ؛ پس ناچار لازم بود بدون آن كه نگهداري آن ها هزينه و فشاري بر جامعه اسلامي وارد كند، اين افراد در متن جامعه به نوعي وارد شوند كه هم آثار مثبت اقتصادي و رفاهي براي جامعه در پي داشته باشند و هم زمينه آشنايي آن ها با حقايق اسلام و بستر ميل و گرايش به اسلام در آن ها فراهم گردد . اين همان قانون برده داري مورد امضا و تجويز اسلام بود كه اعمال شد .
ب) زشت شمردن انسان فروشي:
حال كه يك سرچشمه بردگي آن هم به ناچار مورد پذيرش قرار گرفت، ممكن است از همين راه مردم سوء استفاده كنند و سايه شوم بردگي را بر جامعه اسلامي چيره گردانند. براي اين كه چنين اتفاقي نيافتد، اسلام آمد و خريد و فروش بردگي را بدترين و منفورترين معاملات اعلام كرد. پيامبر(ص) فرمود: “شرّ النّاس مَن باع النّاس؛(2) بدترين مردم كسي است كه انسان ها را بفروشد“.(زن هم تابع همين انسان بودن است )
ج) رفتار انساني با بردگان:
اسلام در مورد رفتار انساني با بردگان بسيار سفارش نموده . پيامبر(ص) فرمود: “كسي كه برادرش زيردست او است، بايد از آنچه مي خورد، به او بخوراند . از آن چه مي پوشد، به او بپوشاند . زيادتر از توانايي به او تكليف نكند.(3) امام علي(ع) به غلامش، قنبر گفت: ” از خدا شرم دارم كه لباسي بهتر از تو بپوشم".(4)
هم چنين اسلام براي بردگان شخصيت انساني بيان كرد تا آن جا كه از نظر شخصيت انساني، هيچ تفاوتي ميان بردگان و افراد آزاد نمي گذارد و معيار ارزش را تقوا قرار ميدهد.(5) نيز اسلام راه هاي فراواني را براي آزادي بردگان در نظر گرفته است كه با توجه به اين راه ها خواه ناخواه بردگي از جامعه بشري زدوده مي شود. راه ها به دو دسته تقسيم مي شود:
راه استحبابي و سفارش هاي اخلاقي:
درباره پسنديده بودن آزاد نمودن بردگان، در سخنان رسول گرامي و امامان معصوم(ع) بسيار سفارش و تأكيد شده است. پيامبر فرمود: “هر كه برده مسلماني را آزاد كند، خداوند او را از آتش جهنم آزاد مي سازد".(6)
راه وجوبي و دستورهاي قانوني:
اسلام افزون بر سفارش هاي اخلاقي و ارزش نهادن به آزاد نمودن بردگان، در موارد متعددي با دستورهاي الزامي، مسلمانان را به آن وادار نموده است.
اينك نگاهي اجمالي به راه هاي قانوني براي آزادي بردگان:
آزادي بردگان از راه معاهده و مكاتبه (مكاتبه مشروط يا مطلق)؛ عتق تدبير؛ تبعيت اشرف ابوين؛ عتق براي تملك انثي بر احدالعمودين؛ عتق براي تملك ذكر بر احد العمودين يا محارمي از زنان؛عتق سرايت؛ عتق استيلاد (ام ولد)؛ عتق مرضي، همانند كوري، جذام، لنگ و زمينگير؛ مسلمان شدن عبد قبل از اين كه مولايش در محيط كفر مسلمان شود؛ اگر مولا وارث نداشته باشد، برده با مال آزادي به واسطه عهد و نذر و قسم. آزادي به واسطه كفاره در موارد مختلف مانند كفاره روزه، قتل خطايي .(7)
اما در اين ميان مهم ترين راهكار همان تلاش فرهنگي و تغيير رويكرد رفتار و نگرش مردم نسبت به بردگان بود كه اين امر بدون وجود الگوهاي عملي امكان پذير نبود . به همين خاطر پيامبر و ائمه عليهم السلام ، خود برده و كنيزاني را مي خريدند . به واسطه رفتار انساني خود و كرامتي كه در حق آنان روا مي داشتند ، به صورت عملي نحوه نگرش و برخورد جامعه با بردگان را تصحيح كرده تغيير مي دادند . دستورات اسلام در خصوص بردگان را خود به بهترين شكل محقق مي نمودند و زمينه تشويق ديگران به اين امر مي شدند .
به عنوان مثال كنيز در جامعه آن روز از ارزش و حرمتي برخوردار نبود ، اما پيامبر كه داراي كنيزاني به نام هاي جويريه و صفيه بودند . هر دو را آزاد كرده و سپس با آن دو ازدواج نمودند (8) ، اين رفتار تاثير شگرفي در نوع رفتار و برخورد مردم با كنيزان داشت چون مردم مي ديدند زني كه تا ديروز همچون حيوانات خريد و فروش مي شد، به ناگاه همسر پيامبر و ام المومنين گشته، از بالاترين مقام و منزلت اجتماعي برخوردار شد .
اصولا رفتار و سيره اهل بيت درباره بردگان , از درخشان ترين فضايل اسلام در برخود با زير دستان مي باشد. همين رفتار شايسته , سبب شده بود غلامان و كنيزانِ ائمه , از آزادي خود خوشحال نشوند و تقاضا كنند براي هميشه غلام آن بزرگواران باقي بمانند. اكثر بردگان در خانه اهل بيت با معارف ديني و احكام الهي آشنا مي شدند و از محضر آنان استفاده هاي علمي و عملي بسياري مي نمودند.
در نتيجه اين افراد پس از آزادي , انسان هايي نمونه , مؤمن و حقيقت جو بودند و در مسير ترويج حقيقت و اسلام ناب مي كوشيدند .
مجموعه اين مسايل و نتيجه اين نوع برخورد به خوبي نشان مي دهد كه اسلام منطقي ترين برخورد را با برده داري اعمال نموده است ؛ البته اين امر زوايا و جزييات بيش تري دارد كه در صورت تمايل مي توانيم به آن ها بپردازيم .
پي نوشت ها:
1. مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه ، دار الكتب الإسلاميه ، تهران، چاپ اول، 1374 ش ، ج 21 ص 417
2. شيخ كليني، كافي، ج 5، ص 114،نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، بي تا .
3. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 71، ص 141 و 142.نشر اسلاميه تهران ، بي تا
4. همان، ص 144.
5. حجرات (49) آية 13.
6. كافي، ج 4، ص 134. همان
7. محقق حلّى، نجم الدين جعفر بن حسن ، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام ، كتاب العتق ، مؤسسه اسماعيليان ، تهران ، 1408 ه ق .
8 . حسين استادولى ، امالي شيخ مفيد با ترجمه استاد ولي ، ص 305 ،انتشارات آستان قدس ، مشهد، 1364 ش
آخرین نظرات