آيا اهل تسنن روايت مربوط به غديرخم را واحد مىدانند و متواتر نمىدانند يا آن روايتى را كه فرموديد حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند: سلام كنيد به على كه امير شماست؟
جواب: اين قسمت از روايت غدير را كه: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ شايد حتى سنّىها هم نتوانند انكار كنند كه متواتر است گو اينكه ملاعلى قوشچى مىگويد اين قسمت هم متواتر نيست.
اين قسمت آنقدر زياد نقل شده كه اهل تسنن هم انكار نمىكنند( علت زياد نقل شدن اين قسمت آن است كه در آن زمان از سخن پيغمبر نسخهبردارى نمىكردند كه همان جابنويسند بلكه به ذهنشان مىسپردند. طبعاً آن جملهاى از اين حديث كه بيش از هر جمله ديگر به ياد افراد مىمانَد آنجايى است كه اسم على عليه السلام برده شده: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه). عده بسيار زيادى بودهاند كه قسمت اولش را هم كه مىفرمايد: ا لَسْتُ اوْلى بِكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ نقل كردهاند. شيعه اين قسمت را هم متواتر مىداند. ولى حديث سَلِّموا عَلى عَلِىٍّ بِامْرَةِ الْمُؤْمِنينَ را سنّىها هيچ قبول ندارند كه متواتر باشد و مىگويند اين خبر واحد است. شايد ما هم نتوانيم متواتر بودن اين حديث را اثبات كنيم (حالا من درست نمىدانم) و لزومى هم ندارد ولى تواتر اصل اين مطلب كه پيغمبر فرمود: ا لَسْتُ اوْلى بِكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ و مردم گفتند: «بَلى» و بعد فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ (سفينة البحار، ج 2/ ص 306)
از نظر ما بديهى است. بعلاوه علماى اهل تسنن در اينگونه مسائل اتفاق نظر ندارند كه همه گفته باشند اين خبر متواتر است يا همه گفته باشند واحد است. بعضى از ايشان گفتهاند خبر واحد است و بعضى ديگر گفتهاند خبر متواتر است ولى معنايش آن نيست كه شيعه مىگويد بلكه پيغمبر فرمود هركس كه دوست من است و مرا دوست دارد، على را هم دوست داشته باشد. ما مىگوييم اين چه حرفى است كه پيغمبر در غديرخم مردم را جمع كند كه هركس مرا دوست دارد على را هم دوست داشته باشد! اين چه خصوصيتى دارد؟ على را فقط دوست داشته باشيد؟! مخصوصاً با ضميمه شدن ا لَسْتُ اوْلى بِكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ و نيز با توجه به كلمه «مولا» كه اساساً در هيچ جا به معنى دوست نيامده است. مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج4، ص: 751
امام هادى (سلام اللَّه عليه)، مىفرمايد: مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسه فَلاتَأْمَنْ شَرَّهُ. (تحف العقول با ترجمه، ص 512، حديث 14)
اگر كسى خودش در نزد خودش خوار بشود، اگر كسى احساس بزرگوارى را در خودش از دست بدهد، يعنى خود را به عنوان يك موجود بزرگوار حس نكند- و به تعبيرى امروزى نزديك به اين تعبير- كسى كه در روح خودش احساس شخصيت اخلاقى و معنوى نكند، از شر او بترس، از شر او ايمن مباش. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج22 410.
متوكل، خليفه سفاك و جبار عباسى، از توجه معنوى مردم به امام هادى عليه السلام بيمناك بود و از اينكه مردم به طيب خاطر حاضر بودند فرمان او را اطاعت كنند رنج میبرد. سعايت كنندگان هم به او گفتند ممكن است على بن محمد (امام هادى) باطناً قصد انقلاب داشته باشد و بعيد نيست اسلحه و يا لااقل نامه هايى كه دالّ بر مطلب باشد در خانه اش پيدا شود.
متوكل يك شب بى خبر و بدون سابقه، بعد از آنكه نيمى از شب گذشته و همه چشمها به خواب رفته و هر كسى در بستر خويش استراحت كرده بود، عده اى از دژخيمان و اطرافيان خود را فرستاد به خانه امام كه خانه اش را تفتيش كنند و خود امام را هم حاضر نمايند. متوكل اين تصميم را در حالى گرفت كه بزمى تشكيل داده مشغول میگسارى بود. مأمورين سرزده وارد خانه امام شدند و اول به سراغ خودش رفتند. او را ديدند كه اتاقى را خلوت كرده و فرش اتاق را جمع كرده، بر روى ريگ و سنگريزه نشسته به ذكر خدا و راز و نياز با ذات پروردگار مشغول است. وارد ساير اتاقها شدند، از آنچه می خواستند چيزى نيافتند. ناچار به همين مقدار قناعت كردند كه خود امام را به حضور متوكل ببرند. وقتى كه امام وارد شد، متوكل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول میگسارى بود. دستور داد كه امام پهلوى خودش بنشيند. امام نشست. متوكل جام شرابى كه دردستش بود به امام تعارف كرد. امام امتناع كرد و فرمود: «به خدا قسم كه هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار.». متوكل قبول كرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزليات آبدار محفل ما را رونق ده.». فرمود: «من اهل شعر نيستم و كمتر، از اشعار گذشتگان حفظ دارم.». متوكل گفت: «چاره اى نيست، حتما بايد شعر بخوانى.».
امام شروع كرد به خواندن اشعارى كه مضمونش اين است: «قله هاى بلند را براى خود منزلگاه كردند، و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانى می كردند، ولى هيچ يك از آنها نتوانست جلو مرگ را بگيرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد.». «آخرالامر از دامن آن قله هاى منيع و از داخل آن حصنهاى محكم و مستحكم به داخل گودالهاى قبر پايين كشيده شدند، و با چه بدبختى به آن گودالها فرود آمدند!». «در اين حال منادى فرياد كرد و به آنها بانگ زد كه: كجا رفت آن زينت ها و آن تاج ها و هيمنه ها و شكوه و جلال ها؟». «كجا رفت آن چهره هاى پرورده نعمت ها كه هميشه از روى ناز و نخوت، در پس پرده هاى الوان، خود را از انظار مردم مخفى نگاه می داشت؟». «قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره هاى نعمت پرورده عاقبة الامر جولانگاه كرم هاى زمين شد كه بر روى آنها حركت مىكنند!». «زمان درازى دنيا را خوردند و آشاميدند و همه چيز را بلعيدند، ولى امروز همان ها كه خورنده همه چيزها بودند مأكول زمين و حشرات زمين واقع شده اند!». صداى امام با طنين مخصوص و با آهنگى كه تا اعماق روح حاضرين و از آن جمله خود متوكل نفوذ كرد اين اشعار را به پايان رسانيد. نشئه شراب از سر می گساران پريد. متوكل جام شراب را محكم به زمين كوفت و اشكهايش مثل باران جارى شد. به اين ترتيب آن مجلس بزم درهم ريخت و نور حقيقت توانست غبار غرور و غفلت را، ولو براى مدتى كوتاه، از يك قلب پرقساوت بزدايد.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج18 238
♥
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَن أحيي لَيلَةَ القَدرِ حُوِّلَ عَنهُ العَذابُ إلَي السَّنَةِ القابِلَةِ
هر كس شب قدر را احيا بدارد ، تا سال آينده عذاب از او بر داشته ميشود.
اقبال الأعمال ، ج 1، ص 345
http://www.hadith.net
محقق: فاطمه غبیشاوی استاد راهنما:رقیه گشتی تاریخ دفاع : تابستان 1395
اعتقاد به منجی موعود از جمله اعتقاداتی است که در بین همه ادیان آسمانی وجود دارد. دین اسلام نیز به آن پرداخته به گونهای که منجیباوری یکی از اساسیترین پایههای تشیع شده است. غرضورزان دریافتهاند که برای رسیدن به اهداف و منافع خود باید این اعتقاد شیعیان را متزلزل کنند بدین منظور مطرح شدن شبهات گوناگونی را از سوی آنان شاهدیم. مهمترین محورهای بحث مهدویت عبارتند از: انتظار، ارتباط با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، کشتار زمان ظهور و رجعت. ارتباط با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر غیبت کبری امر ممکنی است ولی نباید شخص ادعای مشاهده کند. همچنین تلاش برای ارتباط از وظایف مکلفان نیست. انتظار به معنای دسترویدست گذاشتن نیست بلکه به معنای اقدام، عمل و حرکت انقلابی است. دشمنانی که علیرغم اتمام حجت با حکومت حضرت کنار نمیآیند و تعداد آنان زیاد نیست، از سر راه برداشته میشوند. کارها در زمان ظهور حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به خودیخود و با اعجاز صورت نمیگیرد. تا چهل روز پیش از قیامت، حکومت در دست اولیای خداست.
آخرین نظرات