خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان.
خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان.
خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان.
بعد از شهادت حاج رجب علي آهني، مردم روستا جلسه اي گذاشتند تا به ياد آن شهيد حسينيه اي ساخته شود.
كدخداي ده كه از ملاكين مشهور روستا به حساب مي آمد، با تصميم مردم مخالفت كرد، اما اهالي روستا كه مصمم بودند، زمينه را فراهم كردند.كدخدا براي مقابله، اعلام كرد كه حق برداشتن آب را براي حسينيه نداريد. ناچار، از دامه ي كار بازمانديم. مدتي آب را از روستاهاي اطراف مي آورديم، اما كار به خوبي پيش نمي رفت.
چند روزي از توقف ساخت بنا نگذشته بود كه باران رحمت خدا نازل شد وهمزمان چشمه اي كه در كنار زمين حسينيه، مدت ها خشك مانده بود، جوشيدن گرفت وآب روي زمين جاري شد.
هنوز سالگرد شهادت آهني نشده بود كه كار حسينيه به پايان رسيد وآب چشمه بار ديگر خشك شد! اين حسينيه ازنظر روستائيان مورد عنايت است وبارها پناهگاه مردمي بوده است كه بر اثر طوفان وسيل، بي خانمان شده اند.
راوی:«افلاكيان/خديجه ابول اولا/ ص338/
راوی:به نقل از نعمت الله آهني؛ همكارشهيد».
آخرین نظرات